۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

گاهنوشت های آقای چمبلوسکی


بیست و سوم مرداد 1387 مصادف با سیزدهم اوت الحرام 2008


همچنان باد می آید. الان دو روز می شه. نمی دونم چرا از پنجره که بیرون رو نگاه می کنم باد نمی آد ولی همچی که پام رو بیرون میزارم ... به هر حال من و باد با هم مشکلی نداریم هر دومون نفس می کشیم حالا یکی یه کم بلندتر.

در آزمایشگاه شتابگر خطّی در روزهای عادی هم معمولا کسی کاری به کار کسی نداره و همه سرشون به کار و زندگی خودشونه الانم که دیگه هیچ چون دراین دیاردر ماه مبارک اوت تمام مهره داران به تعطیلات می رن و فقط من موندم که با این زنبورهای سمج تو راه رفتن به آزمایشگاه مسابقه ی دو بدم. البته همینجا جا داره که از باد تشکّر کنم چون اگه در حین فرار،
زنبوررو نمی برد ...

در ماه اوت کار حرام است ولی مجبورم می فهمی؟
مجبور!

۱۰ نظر:

Unknown گفت...

تو میتونی! نه، تو زنده میمونی!
(زنبور فقط یکی بود؟)

Unknown گفت...

چمبلوسکی جان نمیر بهار میاد، یه کم دیگه سپتامبر میاد

ناشناس گفت...

می فهمم چمبلی جان! می فهمم! فقط اون درختو محکم تر بگیر باد اومد دستت ول نشه از درخت بیفتی تو آب!! یا آدم چه می دونه یهو ناغافل دیدی زنبور اومد و همونجاییکه نباید رو -بابا منظور محل اتصال انگشت به درخته!!- نیش زد! خلاصه که سفت بگیر درختو!

Unknown گفت...

((:

ناشناس گفت...

وقتی این لحن رو استفاده می کنی، مطمئن می شوم که سقف آسمان نریخته. حتی اگر مجبور باشی...

تصویرها گفت...

لطفا مودب باشید. ایشون آقای چمبولسکی هستند نه چمبلی جان یا چمبلوسکی جان.

hanieh گفت...

cheghadr nazar dadan inja pichidas!

ناشناس گفت...

آقاي چمبولسكي هيچي بهتر از فعل حرام نيست عزيز جان. از فرصت استفاده كن و كار مي كن!

Laleh گفت...

من از این اصطلاح مهره دارانش خیلی خوشم اومد!

chambeloski گفت...

سلام آقای چمبلوسکی.خسته نباشید.خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم نام مستعار من و انتخاب کردی.اگه مایلی به وب رسمی من(چمبلوسکی) سر بزن و یکم بخند.
birjandkadeh.lxb.com
فعلا دوست خوب من..............