۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

خزان است






















۸ نظر:

Unknown گفت...

zibbbba boood! :)

Naghmeh Taghizadeh گفت...

beautiful!

مامان شایان گفت...

salaam Monsieur!
khosh migzare? khabari azat nist!

Unknown گفت...

in axa aliyan axe un barga ro gozashtam background computeram:).

تصویرها گفت...

enshaallaa khoda vaze kheyr behet bede ;-)

alaleh گفت...

baaghe bi bargi ke migooyad ke zibaa nist?!

ماسوله گفت...

خزان های اینجا هم خیلی زیباست فرهنگ !جای تو خالی!

ناشناس گفت...

تو یادت هست روزی، به من یک برگ دادی؟
ومن با خنده گفتم:چه برگ زرد شا دی!
شدم آن لحظه جاری ،میان بوی آن برگ
اگر گفتی چه چیزی نوشتم روی آن برگ؟
-
نوشتی عشق یعنی به برگی دل سپردن
خود پاییز گشتن،ولی هرگز نمردن!"
(شعر از مصطفی رحمان دوست)